کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
hushed-up پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
upness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالا بودن
-
up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالا، بالا رفتن، برخاستن، ترقی کردن، بالا بردن یا ترقی دادن، جلو، در حال کار، روی، بالای، بر فراز، در بلندی
-
up on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بر، بر روی، روی، بر فراز، بمحض، بمجرد
-
upping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالا بردن، بالا رفتن، برخاستن، ترقی کردن، بالا بردن یا ترقی دادن
-
upped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افزایش یافته است، بالا رفتن، برخاستن، ترقی کردن، بالا بردن یا ترقی دادن
-
Up/until now
واژهنامه آزاد
تا به حال ، تا اینجا
-
up-converter, up-translator
فراگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] افزارهای که بسامدی را به بسامد بالاتر تبدیل میکند
-
uplighting/ up lighting / up-lighting
نورپردازی بالاتاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] تنظیم چراغها بهنحویکه نورشان به بالاتر از خط افق بتابد متـ . بالاتابی
-
up arrow key, up arrow
کلید بالابَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که فشار دادن آن باعث حرکت مکاننما، معمولاً به اندازۀ یک سطر، به سمت بالا میشود متـ . بالابَر 2
-
follow-up mode, follow-up
حالت پیرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حالتی از سامانۀ سکان که در آن سامانه دستورهای دورافزار سکان را اجرا میکند و اگر سکان به وسط یا هر وضعیت دیگری برگردد، تیغۀ سکان فوراً از فرمان دادهشده پیروی میکند و به وضعیت جدید میرسد اختـ . پیرو FU
-
green up
نورویش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] رویش مجدد گیاه پس از سرمای زمستان یا پس از بروز تنشهای زنده و غیرزنده
-
match up
یارگیری برابر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تعیین بازیکنی با ویژگیهای مشابه و همسنگ بازیکن تیم حریف برای مقابلۀ پایاپای با یکدیگر
-
freeze-up
یخپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تشکیل فصلی پوشش یخ پیوسته بر روی منابع آبی کرۀ زمین
-
up quark
کوارک بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ذرهای بنیادی با بار الکتریکی eو2/3+ و مؤلفه ایزوسپین 1/2 و اسپین 1/2 و عدد باریونی 1/3
-
up-bow
کمانهکشی چپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] در نواختن سازهای زهیِ کمانهای، حرکت کمانه از نوک به سمت پاشنه