کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
hanging chad پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
hang by a hair
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آویزان کردن مو
-
lever hang
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهرم آویزان
-
hang gliding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن را ببندید
-
hang glider
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هواپیما را ببندید
-
hang back
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عقب بکش
-
hanging fly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرواز حلقوی
-
hang-up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آویزان کردن، ماندن، در حال معلق ماندن، زنگ زدن، به صحبت تلفنی خاتمه دادن
-
hanging wall
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیوار آویزان
-
care a hang
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مراقب آویزان شدن
-
cliff-hanging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صخره نوردی
-
hang up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آویزان کردن، ماندن، در حال معلق ماندن، زنگ زدن، به صحبت تلفنی خاتمه دادن
-
inverted hang
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آویزان معکوس
-
bent hang
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم کردن آویزان
-
hang-up signal
نشانک قطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نشانک/ سیگنالی که وقتی کاربر گوشی را میگذارد، برای مرکز تلفن ارسال میشود تا مرکز اطلاع یابد که تماس به پایان رسیده است و خط را آزاد کند متـ . سیگنال قطع
-
hanging wall 2
کمربالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بخش زبرین رگه یا تودۀ معدنی