کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
hammer پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
hammer throw
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرتاب چکش
-
hammer and sickle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چکش و خرچنگ، داس و چکش
-
carpenter's hammer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چکش نجار
-
pneumatic hammer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چکش پنوماتیک
-
hammer out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چک کردن
-
power hammer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چکش قدرت
-
fire scale, hammer scale
پوستۀ آتشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] محصول یا پوستهای سهلایه که براثر اُکسایش آهن یا فولاد در هنگام عملیات حرارتی دمابالا ایجاد میشود
-
martelé (fr.), hammered
چکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی کمانهکشی که در آن نوازنده صداها را با یک خیز قوی و کوتاه، بدون برداشتن کمانه از روی سیم، در انتهای صداها اجرا میکند
-
ball-peen hammer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توپ شکن چکش