کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ground stroke پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ground parenchyma
نرمآکنۀ زمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ← بافت زمینه
-
bedding ground
مهاربند 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] محل بستن بالون بینهبَری
-
ground effect
اثر زمین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] افزایش موقتی نیروی برار در هنگام پرواز در فاصلۀ بسیار کم از سطح زمین، به علت انباشت هوا (ایجاد بالشتک هوا) در زیر هواگَرد
-
ground equipment
تجهیزات زمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سختافزارهای زمینی پشتیبانیکنندۀ عملیات پرواز
-
burial ground
تدفینگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گورستانی در کنار محوطههای باستانی یا بر روی بخشی از لایههای استقراری قدیمیتر
-
ground level
تراز پایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ← حالت پایه
-
ground skidding
چوبکِشی زمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی چوبکِشی که در آن تمام تنه یا بینه بر روی زمین کشیده میشود
-
ground state
حالت پایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] پایینترین حالت انرژی هر سامانۀ کوانتومی متـ . تراز پایه ground level
-
ground roll
زمینغَلت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نوعی موج لرزهای سطحی با سرعت و بسامد کم و دامنۀ بلند
-
stubble ground
زمین کُلَشدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] زمینی که محصول علوفهای یا دانۀ آن برداشت شده است
-
ground board
زمیننما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سطح تخت قابلنصب در آزمونگاه تونل باد برای شبیهسازی سطح زمین
-
ground ice
زمینیخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تودهای از یخ شفاف در درون زمین یخزده متـ . یخ زیر خاک subsoil ice سنگیخ stone ice یخ زیر زمین subterranean ice, underground ice
-
frozen ground
زمین یخزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] زمینی که رطوبت خاک آن بیشتر به یخ تبدیل شده باشد متـ . خاک یخزده
-
ground chain
زنجیر بستر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] زنجیر سنگینی که برای مهار دائم چیزی به بستر دریا به کار میرود
-
ground speed
سرعت زمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سرعت هواگَرد نسبت به سطح زمین