کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
gene پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
gene replacement
جایگزینی ژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] روشی درونبدنی (in vivo) که در آن یک ژن متفاوت جای یک ژن خاص را در یک فامتن میگیرد
-
gene regulation
تنظیم ژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] واپایش کنشهای یک ژن
-
gene flow
جریان ژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] انتشار تدریجی ژنها از یک جمعیت به جمعیتهای دیگر به علت پراکنش کامهها
-
gene conversion
تبدیل ژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] نوعی خاص از نوترکیبی یکسویه که در آن یک دگره به دگرهای دیگر در همان ژنگان تبدیل میشود
-
gene fixation
تثبیت ژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] سیاست یا برنامهای که هدف آن کاستن از تبعیضهایی است که در گذشته بر فرد یا گروهی وارد شده است، ازطریق اقدامات مثبت برای در اختیار نهادن فرصتهای مناسب در حوزۀ تحصیل و کسب و کار متـ ....
-
gene density
تراکم ژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] تعداد ژنها در واحد طول دِنا متـ . چگالی ژنی
-
dominant gene
ژن بارز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ژنی که عامل صفت بارز است
-
antisense gene
ژن پادمعنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ژنی که رِنای پادمعنا را رمزگـذاری میکند
-
gene farming
ژنپروری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] همسانهسازی و تراریختی و تکثیر ژنهای یک گونه در گونۀ دیگر
-
mutator gene
ژن جهشافزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] هر ژن جهشیافتهای که میزان جهشهای خودبهخودی را در ژنهای دیگر افزایش میدهد متـ . جهشافزا mutator
-
antimutator gene
ژن جهشکاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] هر ژنی که میزان جهشهای خودبهخودی را در ژنهای دیگر کاهش میدهد متـ . جهشکاه anti-mutator
-
obesity gene
ژن چاقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ژنی که صفات مربوط به افزایش وزن را مهار میکند
-
epistatic gene
ژن روایستا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ژنی که بیان آن مانع بیان یک یا چند ژن دیگر میشود
-
hypostatic gene
ژن زیرایستا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ژنی که بیان آن در حضور ژن دیگر متوقف میشود
-
lethal gene
ژن کُشنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] 1. هریک از ژنهای بارز در حالت ناخالص و ژنهای نهفته در حالت خالص که باعث مرگ شود 2. ژنی که براثر انباشت جهشها یا وجود جهش کُشنده ممکن است به مرگ موجود حامل منجر شود متـ . دگرۀ کُشنده lethal allele