کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
full professor پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
freight in full
کرایۀ کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بندی در اجارهنامۀ کشتی که براساس آن کلیۀ هزینههای بندری بر عهدۀ مالک کشتی است
-
full gloss
تمامبرّاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی سطحی که در تمام زوایا صاف و آینهای دیده میشود
-
full rate
تمامبها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] قیمت کامل بدون تخفیف متـ . قیمت کامل full price
-
full-on gain
تمامبهره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ویژگیای الکتروصوتی (electroacoustic) که ازطریق آن با استفاده از میزانۀ بهره میتوان حداکثر بهرۀ صوتی سمعک را مشخص کرد اختـ . تماب FOG
-
full astern
تمامبهعقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فرمان حرکت به عقب با حداکثر دورِ ممکن موتور
-
full screen
تمامپرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] اندازهای از پنجره که کل پرده را اشغال کرده باشد
-
full elevator
تمامسکانافقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حرکتی که در آن زاویۀ سکان افقی با فرمان خلبان یا سامانۀ مراقبت پرواز تا آخرین حد خود تغییر میکند
-
full rudder
تمامسکانعمودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حرکتی که در آن زاویۀ سکان عمودی با فرمان خلبان یا سامانۀ مراقبت پرواز تا آخرین حد خود تغییر میکند
-
full aileron
تمامشهپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حرکتی که در آن زاویۀ شهپر با فرمان خلبان یا سامانۀ مراقبت پرواز تا آخرین حد خود تغییر میکند
-
full draw
تمامکشش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] موقعیتی که در آن زه تا نقطۀ لنگر به عقب کشیده شده و آمادۀ رهش است
-
full stop
تمامگرفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] گرفتن همۀ سیمها بهطور همزمان برای ایجاد آکورد در سازهای خانوادۀ بربطها
-
full Moon
بدر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] یکی از اَهِلّۀ ماه که در آن کلِ قرص ماه بهصورت روشن دیده میشود
-
full breakfast
صبحانۀ کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] صبحانهای شامل صبحانۀ مخصوص به علاوۀ غذاهای سرد و گرم
-
make full
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کامل شود
-
full employment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استخدام کامل