کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
foreigner پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
foreign agent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عامل خارجی
-
Foreign Office
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اداره امور خارجه
-
foreign legion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لژیون خارجی
-
foreign agent 1
لابیگر بیگانگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فردی که رسماً برای شرکت یا دولتی خارجی لابی میکند
-
foreign object damage, FOD
آسیب جسم خارجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] صدمه دیدن موتور توربین گازی به علت مکش جسم خارجی به داخل آن در حین کار کردن
-
Foreign Intelligence Surveillance Court
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دادگاه نظارت بر اطلاعات خارجی
-
Foreign Intelligence Service
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرویس اطلاعاتی خارجی
-
French Foreign Office
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفتر امور خارجه فرانسه
-
foreign terrorist organization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازمان تروریستی خارجی
-
Foreign Intelligence Surveillance Act
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قانون نظارت بر اطلاعات خارجی
-
French Foreign Legion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لژیون خارجی فرانسه
-
secret agent, agent 4, foreign agent 2, intelligencer, operative, informer, intelligence agent, intelligence officer, undercover agent
مأمور مخفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فردی که به جمعآوری اطلاعات محرمانۀ یک کشور و قرار دادن آن در اختیار کشور دیگر میپردازد متـ . جاسوس spy