کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
flat fiber optic پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
flat seizing
همبندی تخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی همبندی که در آن یک سر رشته بهصورت چشمی درمیآید و سر دیگر از داخل آن میگذرد و با تاباندن رشته به دور طناب و محکم کردن آن، دو طناب به هم بسته میشود
-
barrier flat
کفۀ سدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] پهنهای که بین مرداب شور (salt marsh) و تپههای ماسهای جزایر سدی واقع است
-
alkali flat
کفۀ قلیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دشت یا پشتهای مسطح در منطقۀ خشک یا نیمخشک که بستر آن براثر تبخیر و زهکشی ضعیف از نمکهای قلیایی پوشیده شده باشد
-
salt flat
کفهنمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سطحی تخت با قشری از نمک
-
reef flat
کفی آبسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] سرِ آبسنگ یا پهنۀ سنگی حاصل از خُردههای مرجانی و ماسه که معمولاً در هنگام فروکشَند خشک است
-
flat bow
کمان نواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کمانی که سرتاسر آن ضخامت یکسان دارد و سطح مقطع بازوهای آن مستطیل است
-
flat fare
کرایۀ ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نرخ حمل مسافر بدون احتساب فاصله یا زمان یا مسیر
-
service flat
کاشانه باخدمات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] کاشانهای مبله (furnished) و مجهز همراه با خدمات آشپزی و نظافت یا بدون آنها
-
flat bone
استخوان پهن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] هریک از استخوانهای نازک و پهن بدن مانند استخوان جمجمه
-
flat spotting
تختشدگی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] عیبی موقت که براثر توقف طولانیمدت خودرو در برخی تایرها رخ میدهد و به تغییر شکل رسنهای (cords) تایر و درنتیجه پخ شدن قسمت زیرین آن منجر میشود
-
flat tyre
تایر خوابیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] تایری بادی که به دلایل مختلف باد آن خالی شده باشد
-
flat wheel
چرخ پَـخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] چرخی که براثر قفل شدن در هنگام ترمز کردن و کشیده شدن بر روی ریل، بخشی از رویۀ آن ساییده باشد
-
broken flat
زمین شخمخورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] زمینی که سراسر آن را شخم زده باشند
-
flat colony
پَرگَنۀ تخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] پَرگَنهای که همسطح با سطح آگار به نظر میرسد
-
flat pack
بستۀ تخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] بستۀ درزبندیشده و خالیازهوا به شکل مسطح و پهن