کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fille پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
crater fill
پرشدگی دهانۀ آتشفشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] گدازۀ منجمدشده در کف دهانۀ آتشفشانی که با اخگره و واریزههای حاصل از هوازدگی همراه است
-
pie filling
پُرکنندۀ پای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مواد آمادهشدۀ شیرین یا شور، مانند میوه و گوشت و سبزی و ادویه که در داخل پای میگذارند
-
bakery filling
پرکنندۀ فراوردۀ نانوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] اجزای طعمدار و شیرینی که داخل برخی فراوردههای نانوایی مانند کیک و بیسکویت گذاشته میشود
-
filling station
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پمپ بنزین
-
fill up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پر کردن
-
gas-filled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاز پر شده
-
fill out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرکردن، تکمیل کردن
-
sperm-filled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپرم پر شده
-
egg-filled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخم مرغ پر
-
smoke-filled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دود پر
-
blood-filled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خون پر شده
-
fill light, fill-in light, filler, filler light
نور سایهکاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوری که سایههای بهوجودآمده براثر نور اصلی را تا حدی محو میکند
-
fill pass, filler pass
گذر پرکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] ← گذر جوش میانی
-
space filling curve
خَم فضاپرکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
hot-fill process
داغپرکُنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایند پر کردن ظروف بستهبندی با مواد غذایی داغ