کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fertilization پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
fertile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارور، حاصلخیز، پربرکت، پرثمر، برومند
-
fertility ratio
نسبت باروری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] اندازهای از باروری در یک جمعیت که از حاصل تقسیم تعداد دختران زیر 15 سال بر تعداد زنان 14 تا 49 سال ضربدر 1000 به دست میآید
-
fertilizer ratio
نسبت کودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نسبت عناصر غذایی در کود
-
organic fertilizer
کود آلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کودی که منشأ گیاهی یا دامی دارد و برای تقویت خاک به کار میرود
-
starter fertilizer
کود راهانداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کودی که در مقادیر کم به خاک اضافه میشود تا رشد اولیۀ گیاهان بهویژه نیامداران را تسریع کند
-
fertilizer burn
کودسوختگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی خسارت به برگ و ساقۀ گیاه براثر کاربرد بیشازاندازۀ کود و مواد شیمیایی
-
chemical fertilizer
کود شیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کودی که حاوی یک یا چند مادۀ معدنی است
-
complete fertilizer
کود کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کودی که عناصر نیتروژن و فسفر و پتاسیم دارد
-
balanced fertilizer
کود متعادل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کودی که دارای نسبتهای مناسبی از چند عنصر معدنی ضروری برای رشدونمو گیاه است
-
nitrogenous fertilizer
کود نیتروژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] دستهای از کودهای شیمیایی طبیعی یا مصنوعی، حاوی ترکیبهای نیتروژندار، که جذب گیاه میشود
-
fertility rate
میزان باروری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] تعداد کل تولدهای زنده در یک منطقه به تعداد جمعیت زنان همان منطقه که در سن باروری قرار دارند؛ این میزان بهطور معمول بهازای هر هزار زن 15 تا 44 ساله بیان میشود
-
fertility regulation
تنظیم باروری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] کاهش میزان باروری با گسترش پیشگیری از بارداری و تسهیل دسترسی به سقط
-
soil fertility
حاصلخیزی خاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قابلیت خاک در تأمین آب و مواد مغذی و بستری مناسب برای رشد گیاه
-
fertility preservation
حفظ باروری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] حفظ توانایی بارور شدن و تسهیل سلامت باروری ازطریق آموزش و مشاوره و درمان
-
soot fertilizer
دودهکود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] دودۀ چوب یا زغال که به دلیل ارزش غذایی آن به خاک اضافه میشود