کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
equality before the law پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
equalled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برابر است، مساوی بودن، برابر شدن با، هم تراز کردن
-
equal pay
مزد برابر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] برداشتی که براساس آن گروههای مختلف مانند مردان و زنان باید در مقابل کار مشابه، مزد مشابه دریافت کنند
-
equaliser/ equalizer
یکسانساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] افزارهای برای بهبود کارکرد پاسخ بسامدی مدار تقویتکننده یا خط انتقال
-
equalisation/ equalization
یکسانسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایند کاستن اعوجاج در مسیرهای انتقال با استفاده از افزارههای جبرانساز
-
wavelet equalization
یکسانسازی موجک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نوعی پردازش موجک برای یکسانسازی موجک پایه در ردلرزههای مختلف
-
equal opportunity
فرصت برابر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] اصلی ناظر بر برخورد مشابه با همۀ اشخاص، صرفِنظر از جنس و نژاد و مذهب و قومیت و مانند آنها
-
equal temperament
اعتدال مساوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] اعتدالی که بر مبنای آن یک اکتاو به دوازده نیمپردۀ مساوی تقسیم میشود
-
equalizer beam
تیر تعادل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تیر متقاطعی که به زیر بینهگیرها (logstringer) اضافه میشود تا تعادل آنها را در جهت عمودی برقرار کند
-
gender equality
برابری جنسیتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] برخورد برابر با زن و مرد بر مبنای ارزش وجودی و نه یکسان بودن آنها
-
equal suffrage
حقرأی برابر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] برخورداری یکسان رأیدهندگان از حق رأی بدون توجه به جایگاه اجتماعی و اقتصادی آنان
-
equalization tank
حوض تعدیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] حوضی برای کاهش نوسانات جریان یا کاهش نوسانات غلظت فاضلاب ورودی
-
equalizing dividend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم سود
-
equal temperament
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلامت برابر
-
at an equal rate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با نرخ برابر
-
equal sign
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشانه برابر، علامت برابری، علامت تساوی