کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
elementalism پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
cable element
جزء بافهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] جزئی بافتهشده که نقش عمدۀ آن تحمل کشش است متـ . جزء کابلی
-
beam element
جزء تیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] جزئی از یک تیر که کارکرد اصلی آن تحمل خَمش است
-
passive element
جزء غیرفعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر جزئی از مدار الکتریکی که مولد انرژی نباشد
-
bar element
جزء میلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] جزئی از یک میله که نقش اصلی آن تحمل بار محوری است
-
sampling element
جزء نمونهبرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مطالعۀ یک شیء در قالب احتمالات
-
elemental powder
پودر عنصری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] پودری که از یک عنصر فلزی خالص تولید میشود
-
elemental diet
رژیم آسانگوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیمی متعادل و بدون باقیمانده و دارای کلیۀ آمینواسیدهای ضروری و غیرضروری ترکیبشده با قندهای ساده و املاح و ویتامینها و برقکافها
-
design element
عناصر طرح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] عناصر پایهای که یک طرح صنعتی یا معماری را تشکیل میدهند
-
element 2
عنصر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، هنرهای تجسمی] [شیمی] مادۀ ساختهشده از اتم با عدد اتمی یکسان [هنرهای تجسمی] جزء غیرقابلتجزیهای که هنرمند در آفرینش اثر هنری به کار میگیرد
-
hydrological element
عنصر آبشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] 1. سیمای پدیدهها و فرایندهای آبشناختی مانند بارش و آبدهی 2. در مدلسازی آبشناختی، پهنهای با خواص آبشناختی یکسان
-
sieve element
عنصر آبکش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] یاختۀ آوندی بافت آبکش که در انتقال عمودی مواد محلول دخالت دارد متـ . عنصر غربالی
-
major element
عنصر اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] عنصری که بیش از 1 درصد از آن در پوستۀ زمین وجود داشته باشد
-
enhancer element
عنصر افزایشگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← افزایشگر
-
isotopic element
عنصر ایزوتوپی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] عنصری که بیش از یک ایزوتوپ طبیعی داشته باشد
-
nilpotent element
عنصر پوچتوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عنصری از یک دستگاه جبری که توانی از آن صفر است