کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
electric ray پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
electric constant
ثابت الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گذردهی فضای تهی
-
electrical stimulation
تحریک برقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] روشی برای افزایش کیفیت گوشت با وارد آوردن تَپهای الکتریکی بر لاشه، بلافاصله پس از ذبح
-
electric multipole
چندقطبی الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] آرایشی فضایی از بارهای الکتریکی نقطهای
-
electric quadrupole
چارقطبی الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی توزیع بار الکتریکی پدیدآورندۀ میدان الکتریکی که مشابه میدان حاصل از دو دوقطبی با بزرگی گشتاورهای یکسان و جهتهای مخالف است
-
electric tamper
زیرکوب برقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] زیرکوب دستی که با نیروی برق کار میکند
-
electric filter
پالایۀ الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مداری که بهطور گزینشی برخی از بسامدهای جریان متناوب را عبور میدهد و بقیۀ بسامدها را تضعیف میکند متـ . پالایۀ موج الکتریکی electric wave filter
-
electric potential
پتانسیل الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انرژی پتانسیل واحد بار در هر نقطه نسبت به یک مرجع
-
electric susceptibility
پذیرفتاری الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] معیاری برای تعیین قطبشپذیری محیط دیالکتریکی
-
electrical imaging
تصویرسازی الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] وارونسازی شبهمقطع برای برآورد توزیع هدایت الکتریکی در زیر سطح زمین
-
electric monopole
تکقطبی الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بار الکتریکی متمرکز حول یک نقطه
-
electrical thermometer
دماسنج الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دماسنجی که در آن از عنصر مبدل دارای خواص الکتریکی وابسته به حالت گرمایی آن عنصر برای سنجش دما استفاده میشود
-
electric flux
شار الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تعداد خطوط میدان الکتریکی گذرنده از یک سطح
-
electric trainline
بافۀ برق قطار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بافهای سراسری بین واگنها که با اتصالات الکتریکی، توان برق یا نشانک فرمان را از واگنی به واگن دیگر منتقل میکند متـ . کابل برق قطار
-
electrical stunning
بیحسی برقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] بیحسی با جریان برق که در حین ذبح و قبل از خونگیری برای ثابت نگه داشتن حیوان انجام میشود
-
electrical profiling
دادهبرداری الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← دادهبرداری جانبی