کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
dumbs پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
dumbs
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
dumbs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روانشناسی، لال کردن، خفه کردن، خاموش کردن
-
واژههای مشابه
-
dumbing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوبیدن، لال کردن، خفه کردن، خاموش کردن
-
dumbed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دمدمید، لال کردن، خفه کردن، خاموش کردن
-
dumbnesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنگی
-
dumbness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گول زدن، لالی
-
dumb ammunition
مهمات غیرهوشمند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] بمبی که فاقد هرنوع سامانۀ هدایتی است
-
dumb terminal
پایانۀ غیرهوشمند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] پایانهای که هیچ قابلیت پردازشی ندارد و کاملاً متکی به رایانۀ مرکزی است
-
strike dumb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتصاب گنگ
-
dumb show
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش گنگ، نمایش صامت وبدون حرف، پانتومیم، نمایش با اشاره و حرکات
-
dumb cane
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نهنگ قهوه ای
-
deaf-and-dumb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کر و لال
-
deaf-and-dumb person
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شخص ناشنوا و گنگ
-
mime 2, pantomime, dumb show
ایمایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] نوعی نمایش بدون کلام شامل قطعات نمایشی کوتاه هجوآمیز و عملیات آکروباتی و رقص که در روم باستان اجرا میشد متـ . نمایش ایمایی