کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
driver پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
mule driver
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راننده موول
-
truck driver
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راننده کامیون
-
device driver
افزارهران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] جزئی نرمافزاری که دادهرسانی را در افزارۀ جانبی یا ارتباطی واپایش میکند
-
bus driver
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راننده اتوبوس، محرک گذرگاه
-
stake driver
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راننده سهام، بوتیمار معمولی امریکایی، تیرکوب
-
automobile driver
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راننده خودرو
-
slave driver
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راننده برده، نظارت کننده بر کار بردهها، کارفرمای سخت گیر
-
device driver
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راننده دستگاه
-
advance driver assistance
سامانۀ رانندهیاری پیشآگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] هریک از سامانههایی که برای کمک به راننده در هنگام رانندگی طراحی میشود، مانند سامانههای موقعیتیابی و هشدار تصادف
-
driver 1, driving force
پیشران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] عوامل تأثیرگذار بر روندها و رویدادها و اقدامها و تصاویر که ممکن است آیندههای متمایزی پدید آورند