کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
domineers پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
dominants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلطه
-
dominating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حاکم، راجح
-
dominance 3, domination
سلطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] داشتن برتری بر دیگری یا دیگران؛ اعمال برتری بر دیگران یا دیگران
-
dominant trait, dominant character
صفت بارز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] صفتی که در هر دو حالت جورتخمی و ناجورتخمی ظاهر میشود
-
dominant crop
گیاه چیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که اگر در زمین کاشته شود، رشدونمو سایر گیاهان را کاهش دهد یا متوقف کند و خود، گیاه اصلی مزرعه شود
-
dominant 3
نمایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] درجۀ پنجم گامهای بزرگ (major) و کوچک (minor)
-
secondary dominant
نمایان جانشین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← نمایان گذرا
-
applied dominant
نمایان گذرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نمایان هر نغمهای جز بنمایه متـ . نمایان جانشین secondary dominant
-
strict dominance
غلبۀ اکید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] وضعیتی در بازی که در آن یک راهبرد، بهطور مطلق، برتر از راهبردهای دیگر باشد
-
dominance 2
چیرگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] چیره بودن یک گونه بر اجتماع زیستی ازلحاظ اندازه و پوشش و فراوانی
-
information dominance
چیرگی اطلاعاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سطحی از برتری اطلاعاتی که توان استفاده از سامانهها و امکانات اطلاعاتی را در جهت دستیابی به مزیت عملیاتی نبرد فراهم میکند
-
apical dominance
چیرگی انتهایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] حالتی که در آن جوانۀ انتهایی از رشد جوانههای جانبی جلوگیری کند
-
dominant 1
چیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] ویژگی بخشی از یک ترکیببندی که بیش از هر عنصر دیگری بر بیننده تأثیر میگذارد
-
dominant gene
ژن بارز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ژنی که عامل صفت بارز است
-
dominating series
سری غالب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] سریای که هر جملۀ آن ناکمتر از جملۀ متناظر در سری مفروض دیگری است