کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
dish پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
soap dish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ظرف صابون
-
dish aerial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوطی هوا
-
dish antenna
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آنتن ظرف، انتن بشقابی
-
dish rack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفسه ظرف
-
side dish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ظرف غذا، غذای جانبی/چاشنی، غذاهای فرعی
-
solar dish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خورشیدی
-
dish towel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حوله ظرفشویی، کهنه ظرف خشک کنی
-
Petri dish culture
کشت پِتری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشتی که در آن میکربها در سطح محیطی جامد، معمولاً آگار یا ژلاتین، و در ظرف پتری رشد میکنند متـ . کشت سطحی plate culture
-
skidding pan, skidding dish, skidding shoe
سینی چوبکِشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ورقۀ فولادی پهنی که سر بینه بر روی آن قرار میگیرد تا کشیده شود و از فرورفتن بینه در زمین جلوگیری کند