کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
cut back پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
cut off wavelength
فرهنگ لغات علمی
طولموج قطع
-
mature cutting/ harvesting cutting/ hravest cutting
برش رسیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطع و برداشت درختان قابلفروش یا رسیده در برش میانی یا نهایی
-
oxygen cutting, OC 2, flame cutting, gas cutting, oxygas cutting
برشکاری اکسیژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نوعی برشکاری گرمایی که در آن ذوب و برداشتن فلز با استفاده از گرمای حاصل از واکنش شیمیایی بین اکسیژن و فلز پایه انجام میشود؛ در این نوع برشکاری گرمای قوس یا شعلۀ اُکسیسوخت گازی یا منابع دیگر دمای موردنیاز اولیه را تأمی...
-
director's cut, director's fine cut
نسخۀ کارگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نسخۀ تدوینشدۀ مورد تأیید کارگردان
-
cut away shot, cut away
نمای برونبرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که جزو رویداد اصلی فیلم نیست، ولی به آن ارتباط دارد و همزمان با آن ارائه میشود
-
final cut 1, fine cut
برش نهایی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] 1. آخرین مرحله از تدوین که در آن صدامیزی و تطبیق تصویرها انجام میشود 2. آخرین نسخۀ کار تدوینشده و آمادۀ چاپ فیلم
-
cutting fluid
مایع برشکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] مایعات سردکننده مانند روغنهای معدنی و آب صابون که برای سرد کردن ابزار و قطعات در برشکاری به کار میرود
-
middle cutting
نیمشقه کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایند بریدن یک شقه به دو نیمه
-
re-cut
واکَند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هریک از کَندهای دیگری که در حولوحوش یا درون یک کَند قدیمیتر ایجاد شده است
-
cut splice
همباف شکافدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] همبافی برای همباف کردن دو سر طناب بهمنظور ایجاد شکاف در میان طناب
-
cut 3
قطع!
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فرمان کارگردان برای قطع فیلمبرداری
-
herbaceous cutting
قلمۀ علفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] نوعی قلمه برای افزایش گیاهان غیرچوبی
-
cut and fill
کندوآکند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای، حملونقل ریلی] کندن زمینهای بالاتر از تراز احداث و پر کردن زمینهای پایینتر از آن برای رسیدن به سطح بستر راه
-
cut spike
میخ پابند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطعۀ فلزی میخمانند با مقطع چهارگوش و نوکتیز که برای اتصال ریل یا زینچه به ریلبند چوبی به کار میرود
-
plate cutting
زخم زینچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سایش تدریجی سطح ریلبند براثر فشار قائم و اصطکاک واردشده از ریل