کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
cross-fertilize پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
fertilizers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کودهای، کود، ابستن کننده
-
fertilizer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کود، ابستن کننده
-
fertile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارور، حاصلخیز، پربرکت، پرثمر، برومند
-
cross
تکپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← دوزنجیرتکپیچ
-
crossed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عبور کرد، گذشتن، عبور کردن، قطع کردن، تقاطع کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن
-
crossness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقاطع
-
crosse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کراس
-
cross
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صلیب، چلیپا، خاج، حد وسط، اختلاف، نا درستی، گذشتن، عبور کردن، قطع کردن، تقاطع کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن، دورگه، چلیپایی، تقاطی
-
crosses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صلیب، چلیپا، خاج، حد وسط، اختلاف، نا درستی، گذشتن، عبور کردن، قطع کردن، تقاطع کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن
-
crossings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گذرگاه، عبور، معبر، محل تقاطع، عبورجاده، دو راهه
-
crossing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عبور، معبر، محل تقاطع، عبورجاده، دو راهه
-
cross filtering
فرهنگ لغات علمی
فیلترینگ متقاطع
-
cross section
فرهنگ لغات علمی
سطح مقطع
-
cross section
فرهنگ لغات علمی
سطح مقطع برخورد
-
cross section
فرهنگ لغات علمی
سطح مقطع