کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
crashed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
crash dive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیرجه سقوط، ناگهان بزیر اب رفتن
-
crash program
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنامه سقوط
-
gate-crash
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دروازه سقوط
-
crash locator beacon, CLB
مکاننمای سقوط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوعی فرستندۀ رادیویی خودکار که در هنگام سقوط از هواگَرد جدا میشود و در نزدیکی لاشۀ هواگَرد نشانک رمزی ارسال میکند
-
automatic crash notification, ACN
سامانۀ اطلاعرسانی خودکار تصادف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سامانهای که ازطریق حسگرهای نصبشده بر روی خودرو شدت تصادف و موقعیت محل تصادف را به مرکز اطلاع میدهد
-
crash reduction factor
ضریب کاهش تصادف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ضریبی که براساس آن برآورد میشود که یک اقدام خاص برای جلوگیری از تصادف، با توجه به اطلاعات مربوط به سابقۀ تصادفات، تا چه میزان مؤثر است