کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
contacting پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
contact plating
آبکاری تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] فرایند پوشش دادن فلز که در آن جریان موردنیاز، از عمل گالوانی بین فلز کار (work metal) و فلز ثانویه تأمین میشود
-
contact 2
تماس 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] مرحلۀ برخورد لبۀ ماه با لبۀ خورشید در کسوف یا لبۀ سایۀ زمین با لبۀ ماه در خسوف
-
occlusal contact
تماس بَرهمایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] تماسی که از برخورد سطوح جوندۀ دندانهای پایین و بالا در هنگام بستن فک به وجود میآید متـ . تماس سطح جونده
-
rolling contact
تماس غلتشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نقطه یا خط تماس بین سطح و جسمی که بر روی آن میغلتد
-
conformal contact
تماس همدیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تماس نیمرخ چرخ و لبۀ داخلی تاج ریل در هنگامی که شعاع آنها در تماسگاه تقریباً یکسان باشد
-
language contact
برخورد زبانها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در جامعهشناسی زبان، وضعیتی که در آن دو جامعۀ زبانی با هم تعامل زبانی دارند و این دو زبان بر هم تأثیر میگذارند
-
contact metamorphism
دگرگونی همبَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی دگرگونی گرمایی که در سنگهای همبَر یک تودۀ ماگمایی به وجود میآید
-
contact wire
سیم تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سیمی از سامانۀ انتقال انرژی بالاسری که نیروی برق قطار را ازطریق اتصال شاخک برقرسان به آن تأمین میکند
-
contact filtration
صافش تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] نوعی فرایند جداسازی که در آن ذرات جاذب با مایع مخلوط و پس از جذب مواد مورد نظر، مایع صاف میشود
-
contact corrosion
خوردگی تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] خوردگی دو فلز غیرهمجنس، بدون پوشش محافظ، هنگامی که با یکدیگر و در یک مایع پس از تشکیل پیل برقکافتی در تماس باشند
-
contact lens
عدسک 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی، عمومی] عدسی شیشهای یا پلاستیکی که برای بهبود دید روی قرنیۀ چشم گذارند
-
electrical contact
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماس برق
-
contact action
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عمل تماس
-
fly contact
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماس پرواز
-
contact lens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لنز طبی