کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
conduction circuit پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
asymmetrical conductivity
رسانندگی بیتقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تغییر رسانندگی در سطح مقطع جسم رسانایی که نسبت به محور تقارن یکنواخت نیست
-
unilateral conductivity
رسانندگی یکسویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ویژگی آرمانی هر جزء مداری که جریان را فقط در یک جهت هدایت میکند
-
conductive 2
رساننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ویژگی مادهای که بتواند گرما یا بار الکتریکی را انتقال دهد
-
conduction aphasia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آستانه هدایت
-
conductance unit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واحد هدایت
-
wrongful conduct
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفتار غیرقانونی
-
safe-conduct
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایمن بودن، خط امان، امان نامه، امان دادن، رخصت عبور
-
electrical conduction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدایت الکتریکی
-
conduction anesthesia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیهوشی هدایت
-
non-conducting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر هدایت
-
code of conduct
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کد رفتار
-
well-conducted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوب انجام شده
-
conduction electron
الکترون رسانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] الکترونی که انرژی آن در نوار رسانش جسم جامد قرار دارد و میتواند براثر میدان الکتریکی آزادانه به حرکت درآید
-
conduction anaesthesia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیهوشی هدایت
-
conducting wire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انجام سیم