کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
compounding پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
compound interval
فاصلۀ ترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] فاصلهای که بزرگتر از هشتم باشد
-
compound curve
قوس ترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی] قوسی که شامل دو یا چند قوس ساده با شعاعهای مختلف در یک جهت باشد
-
compounding a crime
مصالحه با مجرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] عدم گزارش جرم یا درخواست تعقیب قانونی مجرم توسط قربانی جرم، هنگامی که قربانی اقدام به اخذ رشوه کرده باشد یا خواستار جبران خسارت توسط بزهکار شده باشد
-
exocentric compound
مرکب برونمرکز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نوعی واژۀ مرکب که هیچکدام از عناصر سازندۀ آن نقش هستۀ معنایی ندارد و هستۀ معنایی بیرون از واژۀ مرکب است متـ . برونمرکز exocentric
-
endocentric compound
مرکب درونمرکز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نوعی واژۀ مرکب که یکی از عناصر سازندۀ آن نقش هستۀ نحوی یا معنایی دارد متـ . درونمرکز 1 endocentric
-
compound disposal
واسپارش چندمرحلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← تدفین پسین
-
compound aircraft
هواگَرد مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَردی که دارای بال و چرخانه است
-
compound tide
کِشَند مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] جــزء کِشَندی (tidal constituent) که سرعت آن جمع یا تفاضل سرعت دو یا چند جزء اولیه است
-
compound 1
آمیزه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] مخلوطی که از اختلاط یک بسپار مذاب مانند لاستیک یا پلاستیک با مواد دیگر بهکمک یک مخلوطکن به دست آید
-
compound term
اصطلاح مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] اصطلاحی که از دو یا چند واژه تشکیل شده است
-
compound fissure
تَرَک ترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ترکی پیشرونده که بهصورت عرضی از تاج ریل شروع میشود و پس از عبور از آن در طول جان ریل ادامه مییابد و همچنان به سمت بالا گسترش پیدا میکند
-
organometallic compound
ترکیب آلیفلزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی که در آن پیوند کربن ـ فلز وجود دارد
-
organic compounds
ترکیبات آلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبهایی که بر زنجیرها یا حلقههای کربن استوارند و هیدروژن و در مواردی اکسیژن یا نیتروژن یا عنصر دیگری را د ربر دارند
-
homologous compounds
ترکیبات همرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] دستهای از ترکیبهای آلی که تفاوت هریک از آنها با ترکیب بلافصل خود در یک واحد CH2 است
-
carbocyclic compound
ترکیب حلقهکربنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی حلقوی که تمام اتمهای حلقۀ آن کربناند