کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
completely پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
complete assimilation
همگونی کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← همگونی کلی
-
complete fertilizer
کود کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کودی که عناصر نیتروژن و فسفر و پتاسیم دارد
-
complete graph
گراف کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گرافی بیسو و بدون طوقه که به ازای هر دو رأس متمایز آن مانند a و b یال {a,b} وجود داشته باشد
-
complete mix
اختلاط کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نوعی فرایند لجن فعال که در آن فاضلاب بهسرعت و بهطور یکنواخت در سرتاسر حوض هوادهی توزیع میشود، بهطوریکه غلظت مواد در همه جای حوض یکسان است
-
complete statistic
آمارۀ کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] آمارهای که خانوادۀ توزیعهای متناظر با آن کامل باشد
-
completeness axiom
اصل موضوع کمال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] اصل موضوعی حاکی از اینکه هر مجموعه ناتهی از اعداد حقیقی که از بالا کراندار باشد دارای زبرینه است متـ . اصل کوچکترین کران بالا least-upper-bound axiom
-
complete information
اطلاعات عام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] وضعیتی در بازی که در آن بازیگران، شناختی مشترک از همۀ عوامل دارند
-
completed call
تماس کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] برقراری تماس بهنحویکه با پاسخ مخاطب همراه باشد، ولی مکالمه و مدت آن را شامل نمیشود متـ . برخوانی کامل
-
catalogue completeness
تمامیتنمای فهرست زمینلرزهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] کوچکترین بزرگی زمینلرزهای که تمامی زمینلرزههای بزرگتر از آن در هر شبکۀ لرزهنگاری ثبت شده باشد یا در فهرست مشخصات زمینلرزهها آمده باشد
-
complete protein
پروتئین کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] پروتئینی که تمامی آمینواسیدهای ضروری برای بدن انسان در ساختار آن موجود است
-
estimate at completion
برآورد هزینۀ کل کار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] برآورد هزینۀ لازم برای اجرای گسترۀ کار اختـ . بَهَک EAC
-
estimate to complete
برآورد هزینۀ ماندۀ کار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] برآورد هزینۀ لازم برای تکمیل باقیماندۀ گسترۀ کار اختـ . بَهَم ETC
-
complete lattice
شبکۀ کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] شبکهای که هر زیرمجموعۀ آن بزرگترین کران پایین و کوچکترین کران بالا را دارد
-
complete fracture
شکستگی کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی شکستگی که در آن استخوان از قطر حداقل دو تکه شده باشد
-
complete recovery
خودیابی کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] خودیابی در مرحلۀ پیشرفته که در آن فرد به سلامت کامل و خودرضایتمندی و سرزندگی و آرامش دست یافته است متـ . بهبود کامل