کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
communalized پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
communications
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباطات
-
communing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباط دادن، صمیمانه گفتگو کردن، راز دل گفتن
-
communality
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جامع
-
communicator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباط دهنده، شخص در تماس
-
communizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباط دادن، اشتراکی کردن، کمونیستی کردن
-
communize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباط دادن، اشتراکی کردن، کمونیستی کردن
-
communication
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباطات، ارتباط، مخابرات، مکاتبه، مخابره، ابلاغیه، معاشرت، علاقه، تماس
-
communalizer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفسر
-
communism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمونیسم، اصول اشتراکی، مرام اشتراکی
-
communed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباط برقرار کردن، صمیمانه گفتگو کردن، راز دل گفتن
-
commune
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمون، بخش، مزرعه اشتراکی، صمیمانه گفتگو کردن، راز دل گفتن
-
machine-to-machine communications,M2M communications
ارتباطات دستگاهبهدستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ارتباطات میان رایانهها و پردازندهها و حسگرهای هوشمند و افزارهها، همراه با دخالت محدود انسان یا بدون دخالت او
-
community control
نظارت اجتماع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] نظارتی که اجتماع و افراد آن در قالب سازوکارهای ساختاری بهصورت خودآگاه یا ناخودآگاه بر خود اعمال میکنند
-
community care
مراقبت دروناجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] مراقبتی اجتماعی که عمدتاً شامل حال سالخوردگان و کودکان و بیماران و دیگر افرادی میشود که دچار نوعی ناتوانی و شکنندگی اجتماعی هستند
-
community action
کنش اجتماع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] کنش هدفمند اجتماع برای احقاق حقوق یا مقابله با تهدیدهایی که علیه آن صورت میگیرد