کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
combat پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
combat mission
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مأموریت رزمی، ماموریت
-
combat casualty
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشته شدن
-
single combat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبارزه تک، جنگ تن بتن
-
combat intelligence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هوش مصنوعی
-
combat fatigue
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خستگی مبارزه
-
combat injury
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صدمه زدن به جنگ
-
combat ship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشتی جنگی
-
combat-ready
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبارزه با آماده
-
combat zone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منطقه جنگی
-
combat boot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوت مبارزه
-
combat ceiling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقف مبارزه
-
combat pay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرداخت هزینه
-
combat pilot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلبان جنگی
-
tactical combat force, TCF
نیروی رزم راهکنشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] واحدی رزمی با پشتیبانی رزمی مناسب و برخوردار از امکانات پشتیبانی خدمات رزمی که وظیفۀ مقابله با تهدیدهای سطح سوم، یعنی نیروی پشت جبهۀ دشمن را بر عهده دارد
-
combat and operational stress
فشار روانی رزمی ـ عملیاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فشار روانی ناشی از رخدادهای تنشزا در هنگام عملیات نظامی جنگی یا غیرجنگی که باعث واکنشهای عاطفی و فکری و جسمی و رفتاری قابل پیشبینی در نیروهای نظامی میشود