کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
cleanings پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
cathodic cleaning
تمیزکاری کاتدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی تمیزکاری برقکافتی که در آن قطعۀ موردنظر کاتد واقع میشود
-
clean ballast
ترازۀ پالوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] آبی که به داخل مخازن نفتی کاملاً شسته و تمیزشده ریخته و حمل میشود
-
cleaning and grubbing
زراعیسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] از بین بردن درختان و درختچهها و بوتههای یک قطعه زمین و آماده کردن آن برای کشت گیاهان زراعی
-
sober, clean
پاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ویژگی فردی که با رعایت اصول خودیابی از مصرف مواد و الکل پرهیز میکند
-
cleaning 1
پاکسازی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بخشی از عملیات پرورش جنگل برای از بین بردن گیاهان مزاحمِ نهالهای جنگلی در مرحلۀ خال که سبب تقویت نهالها میشود متـ . پاک کردن 3
-
cleaning equipment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمیز کردن تجهیزات
-
clean and jerk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمیز و تکان خوردن
-
clean-shaven
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمیز براق
-
clean room
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتاق تمیز
-
clean house
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خانهی تمیز
-
clean-cut
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاک کردن، روشن، صریح، واضح
-
steam clean
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بخار تمیز
-
spring-cleaning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمیز کردن بهار، خانه تکانی درفصل بهار
-
clean out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمیز کردن
-
clean bomb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بمب پاک