کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
buffer پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
buffer store
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فروشگاه بافر
-
keyboard buffer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بافر صفحه کلید
-
frame buffer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قاب بافر
-
buffered aspirin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آسپرین بافر
-
print buffer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بافر چاپ
-
buffer storage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ذخیره سازی بافر، انباره میانگیر
-
buffer 2, buffing machine
ماشین سابزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] وسیلهای مخصوص برداشتن رویۀ کهنۀ تایر و آمادهسازی آن برای روکش کردن
-
floor polisher, floor buffer
کفساب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] دستگاهی برقی برای پاک کردن و براق کردن کف یا سطوحی از جنس چوبفرش و سنگ و سرامیک و موزاییک
-
buffer under-run
کمآوردن میانگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] وضعیتی که در آن سرعت برداشت دادهها از میانگیر، بیشتر از قرار دادن دادهها در آن است
-
buffer stop, bump stop
سپر انتهایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی سازۀ ریلی که در انتهای خط آهن قرار میگیرد و مانع خروج وسیلۀ نقلیه از انتهای خط میشود
-
phosphate buffer solution
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محلول بافر فسفات