کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
blue-black پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
blue vitriol
کات کبود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] محلول آبی مسسولفات
-
blue ice
یخ آبیرنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] یخ خالص به شکل بلورهای منفرد و بزرگ که رنگ آبی آن ناشی از پخش نور توسط مولکولهای آن است
-
blue mould
کپک آبیفام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی بیماری قارچی در مرکبات و سیب و توتون که نشانۀ عمومی آن آبی شدن پوست و حاشیههای سفید کمرنگ است
-
blueing/ bluing
آبیکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] قرار دادن سطح زنگارزداییشدۀ آلیاژ آهنی در معرض هوا یا بخار آب، یا مواد دیگر در دمای مناسب و درنتیجه تشکیل لایۀ آبیرنگ اکسیدی نازک در سطح آن که شکل ظاهری آن را بهبود میدهد و بر مقاومت آن در برابر خوردگی میافزاید
-
blue straggler
جاماندۀ آبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] گروهی از ستارههای رشتۀ اصلی در خوشههای کروی که بیش از ستارههای معمولی در مرحلۀ رشتۀ اصلی میمانند
-
blue cheese
پنیر رگهآبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی پنیر که با کپک آبی پرورده شود
-
blue annealing
تابکاری کمدما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] حرارت دادن ورقهای نورد گرمشدۀ آهنی در یک کورۀ باز، بهنحویکه ورقها در بازۀ تغییر حالت قرار گیرند و سپس سرد کردن آنها در هوا برای نرم شدن
-
blue biotechnology
زیستفنّاوری آبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] استفاده از روشهای زیستفنّاوری در مطالعۀ آبزیان
-
blue brittleness
تردی آبیرنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی تردی در فولادهایی که در دمای بین 200 تا 370 درجۀ سلسیوس بر روی آنها کار مکانیکی انجام شده است
-
royal blue
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبی سلطنتی، رنگ ابی مایل بارغوانی روشن
-
blue-violet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بنفش آبی
-
methylene blue
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبی متیلن
-
light-blue
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبی کمرنگ
-
blue jay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبی جی
-
powder blue
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پودر آبی