کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
blast furnace پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
blasting cap
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاهبرداری انفجاری
-
solo blast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انفجار انفرادی
-
water blasting
آبزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] پاشیدن آب با فشار زیاد برای تمیز کردن و زدودن پوسته و زواید
-
blast fence
بادبرگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سطوح بازدارندۀ بزرگی از نوارهای افقی چندتایی با مقطع منحنی که سطح مقعر آنها رو به بالا قرار دارد تا جریان گاز موتورهای هواپیمای جت را به سمت بالا منحرف کند
-
blasting gelatin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژلاتین انفجاری
-
blast wave
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موج انفجار
-
centrifugal blast cleaning
تمیزکاری پاششی مرکزگریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی تمیزکاری سطح فلز که در آن از یک چرخ پرهدار پرسرعت برای پاشش ذرات ساینده با نیروی مرکزگریزی استفاده میکنند
-
combustion chamber 1, blast chamber
محفظۀ احتراق 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] اتاقکی در موتور سوخت مایع موشک یا کوبجت یا توربین گازی که در آن احتراق تحت فشار زیاد رخ میدهد متـ . محفظۀ احتراق موشک rocket chamber