کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
big shot پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
big shellbark
دیکشنری انگلیسی به فارسی
shellbark بزرگ
-
big wheel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ بزرگ
-
big fish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماهی بزرگ
-
Big Bend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم بزرگ
-
big gun
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسلحه بزرگ
-
big dipper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملاقه بزرگ، دب اکبر
-
big stick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چوب بزرگ
-
Big Brother
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برادر بزرگتر، قیم
-
big bang theory/ Big Bang theory
نظریۀ مهبانگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نظریهای دربارۀ منشأ پیدایش عالم که براساس آن عالم از انفجار یک تودۀ بسیار متراکم نقطهایشکل پدید آمده است
-
big-hairy-audacious goal
هدف بزرگ و مهیج و بیباکانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] هدفی بلندمدت و چالشبرانگیز که چشمانداز خواستار تحقق آن است اختـ . هدف ب.م.ب. BHAG
-
Big Book study meeting
جلسۀ بِهنامهخوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] جلسهای که به خواندن بِهنامه اختصاص دارد
-
blockbuster, big-budget
پرهزینه ـ پرفروش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فیلمی که با هزینۀ زیاد و تبلیغات فراوان ساخته میشود و غالباً پرفروش است
-
too big for one's breeches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیش از حد بزرگ برای شلوار یک نفر است
-
big-eyed scad
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکاد بزرگ چشم
-
big brown bat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفاش قهوه ای بزرگ