کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bashed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
bashed
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
bashed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدم میاد، دست پاچه نمودن، بر هم زدن، ترسیدن، ترساندن، شرمنده شدن
-
واژههای مشابه
-
bashes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بش، دست پاچه نمودن، بر هم زدن، ترسیدن، ترساندن، شرمنده شدن
-
bashing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لگد زدن، دست پاچه نمودن، بر هم زدن، ترسیدن، ترساندن، شرمنده شدن
-
bashful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غم انگیز، خاضع، خجول، کمرو، محجوب، فروتن، خجالتی، خجالت کش، ترسو، فای
-
bashfulness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشونت، محجوبیت
-
bash
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باشه، دست پاچه نمودن، بر هم زدن، ترسیدن، ترساندن، شرمنده شدن
-
square-bashing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مربع بش