کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
basely پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
base plate
ورق زیرستون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] ورقی فلزی برای انتقال بار ستون به شالوده
-
base unit
یکای اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] یکای اندازهگیری کمیت اصلی در هر دستگاه اندازهگیری
-
Base unit
یگان پایگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] یگانی از سازمان که در عملیات راهکنشی پایه و محور عملیات قرار میگیرد بهطوریکه حرکات و رزمایش یگان با توجه به توانمندی آن طرحریزی و اجرا میشود
-
base 5
قاعده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در یک شکل هندسی، ضلع یا وجهی که ارتفاع بر آن وارد میشود
-
base course
قشر اساس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] لایه یا لایههایی از مواد مشخص با ضخامت معین که برای تقویت روکش آسفالت بر روی زیراساس یا بستر خاکی قرار میگیرد
-
base quantity
کمیت اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کمیتی فیزیکی که یکای آن در دستگاه اندازهگیری معین، مستقل از کمیتهای فیزیکی دیگر تعریف میشود
-
base scenario
فرانامۀ پایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] فرانامهای که تصویری جامع از آنچه دربارۀ آینده بدیهی انگاشته میشود، به دست میدهد متـ . فرانامۀ مرجع reference scenario
-
base commander
فرمانده پایگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افسری که به فرماندهی پایگاه منسوب شده است
-
base command
فرماندهی پایگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] منطقهای شامل یک پایگاه نظامی یا گروهی از پایگاههای نظامی که تحت امر یک فرمانده نظامی سازماندهی شده است و ممکن است زمینی، هوایی، دریایی یا چند پایگاه از این نوع باشد
-
mill-base
آسمایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] مخلوطی که از آسیا کردن رزین و حلاّل و رنگدانه و افزودنیها بهدست میآید و از آن برای ساخت مادۀ پوششی رنگدانهدار استفاده میکنند
-
black base
اساس قیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] قشر اساس تقویتشده با قیر که برای تقویت روسازی، جانشین اساس معمولی میشود
-
base sequence
توالی بازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، شیمی] ← توالی دِنا
-
base drag
پَسار قاعده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پَسار ناشی از فشار کاهیدۀ (reduced pressure) وارد بر سطح قاعده
-
crown base
تاجبُن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نقطهای بر روی تنۀ درخت که محل شروع تاج است
-
base year
سال مبنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سالی که بخش اعظم دادههای گردآوریشده در مطالعات حملونقل به آن مربوط میشود