کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bad پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
bad temper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلق و خوی بد
-
too bad
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیلی بد
-
bad luck
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بد شانسی
-
bad guy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پسر بد
-
bad person
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شخص بد
-
bad blood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خون بد
-
bad-i-sad-o-bistroz, wind of 120 days
باد صدوبیستروزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادی قوی با منشأ موسمی (monsoon) که در منطقۀ سیستان از سمتهای شمالغرب تا شمال ـ شمالغرب میوزد متـ . باد سیستان seistan
-
جستوجو در متن
-
تُم
لهجه و گویش بختیاری
tom طعم، مزه bad tom>:بد مزه> .
-
بارت
لهجه و گویش بختیاری
bârt شکل، هیکل؛ bad-bârt>:بىریخت،زشت. xoš-bârt:خوش ترکیب، زیبا>.
-
نامبد
فرهنگ نامها
(تلفظ: nāmbo(a)d) [(نام + بد / bod-/ یا / bad-/ (پسوند محافظ یا مسئول)] ، (به مجاز) صاحب نام .
-
باربد
فرهنگ نامها
(تلفظ: bārba(o)d) [(بار = رخصت ، اجازه + بد/ badـ/ و/ bodـ/ (پسوند محافظ یا مسئول)] ، خداوندِ بار (بارگاه)، پردهدار ؛ (در اعلام) نوازنده و موسیقی دان معروف دربار خسرو پرویز .
-
فربد
فرهنگ نامها
(تلفظ: farba(o)d) (فر = شکوه و جلال + بد/-bad/ ،/-bod/ (پسوند محافظ یا مسئول)) ، نگهبان یا محافظِ شکوه و جلال ؛ (به مجاز) دارای شکوه و جلال .
-
بَد بَده
لهجه و گویش بختیاری
bad bada 1. بلدرچین؛ 2. نام پرندهاى به اندازه گنجشک که زیر شکمش زرد رنگ است. (این پرنده هنگام خواندن، در آغاز دو تاسه بار مىگوید «بدبده» و سپس اصوات دیگرى به آن مىافزاید. در فرهنگ عامیانه چنین رایج است که این پرنده مىگوید:"bad bada bad bada ez mo bad...