کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
assisted پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
casting assistant/ cast assistant
دستیار انتخاب بازیگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] دستیار مسئول انتخاب بازیگران فیلم
-
election assistance,electoral assistance
انتخاباتیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] تأمین ملزومات فنی یا مادی برای برگزاری انتخابات
-
matrix assisted laser desorption
فرهنگ لغات علمی
واتراوش لیزری به کمک ماتریکس
-
matrix assisted laser desorption
فرهنگ لغات علمی
واجذبی لیزری به کمک ماتریس
-
matrix assisted laser desorption
فرهنگ لغات علمی
واجذبی لیزری به کمک ماتریس
-
photo-assisted poling
فرهنگ لغات علمی
قطبی کردن به روش نور کمکی
-
photo-assisted poling
فرهنگ لغات علمی
قطبی کردن به روش نور کمکی
-
assisted hatching
لایهزدایی کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] روشی برونتنی که در آن لایۀ زوناپلاسیدای (zona pellucida) رویان با استفاده از روشهای مکانیکی یا شیمیایی یا به کمک لیزر، نازک یا سوراخ میشود تا به جدا شدن تخم لقاحیافته (blastocyst) کمک کند
-
assistive device
کمکافزار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی پزشکی] هر وسیلهای که انجام کاری را برای فرد تسهیل یا ممکن میسازد
-
jet assist
جتیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] نیروی رانش کمکی علاوه بر موتور اصلی
-
assistant (fr.)
دستیار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] آن که در انجام کاری به کسی کمک کند و معمولاً با نظارت او کار کند * مصوب فرهنگستان اول
-
production assistant
دستیار تولید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] دستیار تهیۀ فیلم که مجموعهای از کارهای تدارکاتی و هماهنگی تولید را انجام میدهد
-
assistant director
دستیار کارگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] شخصی که وظایف متنوعی از قبیل برنامهریزی زمانی و هماهنگی گروه تولید و برگزاری تمرینها را که کارگردان به وی محول کرده است، بر عهده دارد
-
assisted recovery
خودیابی باکمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] نوعی خودیابی که در آن فرد از خدمات درمانی تخصصی بهرهمند میشود یا در گروههای همیاری (mutual aid groups) شرکت میکند متـ . بهبود باکمک
-
assistant foreman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معاون ارشد