کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
X-ray پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
X-ray diffraction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پراش اشعه ایکس
-
X-ray machine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه اشعه ایکس
-
X-ray photography
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشعه ایکس
-
rays
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشعه ها، اشعه، پرتو، شعاع، تشعشع، روشنایی، اشعه تابشی، برق زدن، درخشیدن، تشعشع داشتن
-
rayed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیکال، برق زدن، درخشیدن، تشعشع داشتن
-
raying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشمکش، برق زدن، درخشیدن، تشعشع داشتن
-
ray
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشعه، پرتو، شعاع، تشعشع، روشنایی، اشعه تابشی، برق زدن، درخشیدن، تشعشع داشتن
-
X-ray telescope, X-ray multi-mirror telescope
تلسکوپ پرتوایکس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] ابزاری برای آشکارسازی پرتوهای ایکس
-
radiological anatomy, x-ray anatomy
کالبدشناسی پرتوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] شاخهای از کالبدشناسی که به بررسی ساختار اعضا و بافتها بهکمک تصاویر بهدستآمده با اشعۀ ایکس میپردازد
-
image ray, perspective ray
پرتو تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] خط مستقیمی که نقطهای در فضای شیء یا فضای تصویر را به مرکز تصویر وصل میکند
-
X as a service
خدمات اَبری 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] خدماتی که بتوان در محیط اَبر ارائه کرد، مانند خدمات زیرساخت و نرمافزار و بنسازه و ذخیرهسازی و امنیت اختـ . خا ـ XaaS
-
factor X
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عامل X
-
Pius X
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیت ایکس
-
Louis X
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوئیس X
-
X chromosome
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کروموزوم X