کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
Fast of Tevet پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
hard-and-fast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخت وسریع، سخت ومحکم، غیر قابل تغییر وانحراف، ثابت، سخت گیر
-
stand fast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایستادن سریع
-
fast nova, NA 1
تندنواختر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] نواختری که روشنایی آن در کمتر از صد روز به اندازۀ 3 قدر کاهش مییابد
-
fast breeder reactor
رآکتور زایندۀ تند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گونهای واکنشگاه/ رآکتور هستهای که در آن، ابتدا براثر واکنش نوترونهای تند با اورانیم 238، اورانیم 239 تولید میشود و در گامهای بعدی پلوتونیم 239 به وجود میآید
-
overall fast wear
رفتگی زودرس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] رفتگی زودهنگام و یکنواخت در سرتاسر تایر
-
acid-fast stain
رنگآمیزی اسیدمقاوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] نوعی رنگآمیزی افتراقی برای شناسایی اندامگانهای اسیدپای که به روشهای مختلف انجامپذیر است
-
fast fission factor
ضریب شکافت تند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نسبت تعداد نوترونهای تولیدشده در شکافت هستهای به تعداد نوترونهای حاصل از شکافت گرمایی در محیط نامتناهی
-
fast-food restaurant
غذاخوری غذاهای فوری، رستوران غذاهای فوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← غذاخوری خدماتسریع
-
pull a fast one on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یکی را سریع بکشید
-
minor fast day
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روز کم روزه
-
major fast day
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روز سریع عمده
-
acid-fast organism
اندامگان اسیدمقاوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] اندامگانی که پس از جذب رنگ در پی رنگآمیزی اسیدپای، با اسیدهای معدنی یا مخلوط اسیدالکل رنگبری نمیشود
-
fast fourier transform filter (fft filter)
فرهنگ لغات علمی
فیلتر تبدیل فوریه سریع
-
fast motion, undercranking, accelerated motion
تندنمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی جلوه که در آن فیلمبرداری با سرعتی کمتر از حد معمول انجام میشود و سپس فیلم با سرعت عادی به نمایش درمیآید تا حرکات عناصر صحنه بر روی پرده تند به نظر آید
-
fast-release fertilizer, quick-release fertilizer
کود تُندرَها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کودی که سرعت انحلال آن در آب زیاد است