کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیرایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پیرایه سنج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] pirayesanj کسی که زیب و زیور را بسنجد؛ آنکه پیرایه میسنجد.
-
پیرایه گر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹پیراینده› [قدیمی] pirāyegar پیرایهکننده؛ پیرایهساز.
-
poor theatre
نمایش بیپیرایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] شکلی از نمایش مدرن که از تمامی عناصر غیرضروری صحنه، اعم از نور و آرایه و لباس و مانند آن، فاصله میگیرد و صرفاً بر کار بازیگر و حقیقت رابطۀ زندۀ تماشاگر استوار است متـ . نمایش بیچیز
-
زیور و پیرایه
دیکشنری فارسی به عربی
زينة
-
آرایه و پیرایه
فرهنگ گنجواژه
تزئینات، آرایش.
-
پخت و پیرایه
فرهنگ گنجواژه
آشپزی و تزئین.
-
جستوجو در متن
-
پیراهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pirāhe = پیرایه
-
نمایش بیچیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] ← نمایش بیپیرایه
-
بی تکلف
فرهنگ واژههای سره
بی آلایش، بی پیرایه
-
unadorned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی نظیر، بی پیرایه، بی زیور
-
پایون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pāyon پیرایه؛ زیور.
-
زیب و زیور
فرهنگ گنجواژه
تزئینات، پیرایه.
-
حلیه
واژگان مترادف و متضاد
آرایش، پیرایه، زیب، زینت
-
gauderies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gauderies، پیرایه های زیادی
-
لفت و لعاب
لهجه و گویش تهرانی
پیرایه و زینت،طول و تفصیل