کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ییلاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ییلاق
/yeylāq/
معنی
۱. سردسیر؛ کوهپایه و جای سرد.
۲. محل خوشآبوهوا در خارج شهر که در فصل تابستان در آنجا بهسر میبرند؛ ایلاق.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
تابستان گاه
دیکشنری
country
-
جستوجوی دقیق
-
ییلاق
فرهنگ واژههای سره
تابستان گاه
-
ییلاق
لغتنامه دهخدا
ییلاق . [ ی َی ْ / ی ِی ْ ] (اِخ ) ازبلوکات کردستان ، حد شمالی دهات گروس ، شرقی اسفندآباد، جنوبی امیرآباد و غربی سنندج ، مرکز قروه و عده ٔ قرا 146 است . (از یادداشت مؤلف ). نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان سنندج . این دهستان در خاور شهرسنندج ...
-
ییلاق
لغتنامه دهخدا
ییلاق . [ ی َی ْ / ی ِی ْ ] (ترکی ، اِ مرکب ) از یی [ = یای ] به معنی تابستان و لاق که پسوند مکان است ، به معنی جایی که در تابستان سکنی گزینند. سردسیر.مقابل قشلاق ، گرمسیر. جای تابستانی . تابستانگاه . مصیف : تقییظ؛ ییلاق رفتن . تصیف ، اصطیاف ؛ ییلاق ...
-
ییلاق
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ تر. ] (اِ.) 1 - کوهپایه ، جای سردسیر. 2 - اقامتگاه تابستانی ، جای خوش آب و هوا.
-
ییلاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی، مقابلِ قشلاق] yeylāq ۱. سردسیر؛ کوهپایه و جای سرد.۲. محل خوشآبوهوا در خارج شهر که در فصل تابستان در آنجا بهسر میبرند؛ ایلاق.
-
ییلاق
دیکشنری فارسی به عربی
بلاد , صيف
-
واژههای مشابه
-
تخت ییلاق
لغتنامه دهخدا
تخت ییلاق . [ ت َ ی ِی ْ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان خرقان شرقی در بخش آوج شهرستان قزوین است که در بیست هزارگزی خاور آوج و بیست هزارگزی راه عمومی در کوهپایه قرار دارد. سردسیر است و 50 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است . ...
-
خوش ییلاق
لغتنامه دهخدا
خوش ییلاق . [ خوَش ْ / خُش ْ ی َی ْ ] (اِخ ) نام محلی است در 68 هزارگزی شاهرود. (یادداشت مؤلف ). دهی است از دهستان کوهسارات از بخش رامیان شهرستان گرگان . واقع در 68 هزارگزی جنوب خاوری رامیان ، کنار شوسه ٔ گرگان -شاهرود. کوهستانی و سردسیر با 255 تن س...
-
ییلاق طهماسب کندی
لغتنامه دهخدا
ییلاق طهماسب کندی . [ ی َی ْ / ی ِی ْ طَ س ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آواجیق بخش حومه ٔ شهرستان ماکو، واقع در 34هزارگزی باختر ماکو، با 111 تن سکنه . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
جستوجو در متن
-
اِیلاق
لهجه و گویش بختیاری
eylâq ییلاق.
-
سردسیر
واژگان مترادف و متضاد
سرحد، ییلاق ≠ قشلاق، گرمسیر
-
قشلاق
واژگان مترادف و متضاد
زمستانه، قشلاغ، گرمسیر ≠ ییلاق
-
ایلاق
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ تر. ] (اِ.) ییلاق .