کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یک بند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یک بند
/yekband/
معنی
۱. پشتسرهم.
۲. یکنفس و بدون درنگ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
ceaseless, continual
-
جستوجوی دقیق
-
یک بند
لغتنامه دهخدا
یک بند. [ ی َ / ی ِ ب َ ] (ق مرکب ) متصل . پیوسته . دایم . متوالیاً. مدام : دیشب تا صبح یک بند بارید. بیمار شب را یک بند هذیان گفت . (یادداشت مؤلف ).
-
یک بند
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) (ق مر.) پیوسته ، پشت سر هم .
-
یک بند
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عامیانه، مجاز] yekband ۱. پشتسرهم.۲. یکنفس و بدون درنگ.
-
یک بند
لهجه و گویش تهرانی
پیوسته
-
یک بند
لهجه و گویش تهرانی
مدام
-
واژههای مشابه
-
يَکُ
فرهنگ واژگان قرآن
باشد (جزمش به دليل شرط شدن براي بعد از خود مي باشد )
-
یِکَّ
لهجه و گویش گنابادی
yekka در گویش گنابادی یعنی تنها ، بی کس
-
یَکِ
لهجه و گویش گنابادی
yake در گویش گنابادی یعنی یکی ، یک کسی ، یک عدد
-
یک …
دیکشنری فارسی به عربی
أُحادِي الـ …
-
یَک
لهجه و گویش تهرانی
یک
-
یَک
لهجه و گویش بختیاری
yak یک.
-
یک یک
لغتنامه دهخدا
یک یک . [ ی َ ی َ / ی ِ ی ِ ] (ق مرکب ، اِ مرکب ) فردفرد. یکی یکی . یک نفر یک نفر. یک عدد یک عدد: شاگردان یک یک از در بیرون می روند. تک تک : لاجرم گویی که یک یک ذره رادر درون پرده ای باری دگر. عطار.و به گاه خلوت و فرصت یک یک را عرضه می دارد تا نشان م...
-
یک یک
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹یکایک، یکبهیک› yekyek ۱. تکتک؛ یکییکی.۲. یکی پس از دیگری.
-
یَکْ یَکْ
لهجه و گویش گنابادی
yakyak در گویش گنابادی یعنی یکی یکی ، تَک تَک ، به نوبت رفتن