کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکسوفلجی متناوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
يَکُ
فرهنگ واژگان قرآن
باشد (جزمش به دليل شرط شدن براي بعد از خود مي باشد )
-
یِکَّ
لهجه و گویش گنابادی
yekka در گویش گنابادی یعنی تنها ، بی کس
-
یَکِ
لهجه و گویش گنابادی
yake در گویش گنابادی یعنی یکی ، یک کسی ، یک عدد
-
یک …
دیکشنری فارسی به عربی
أُحادِي الـ …
-
یَک
لهجه و گویش تهرانی
یک
-
یَک
لهجه و گویش بختیاری
yak یک.
-
یک یک
لغتنامه دهخدا
یک یک . [ ی َ ی َ / ی ِ ی ِ ] (ق مرکب ، اِ مرکب ) فردفرد. یکی یکی . یک نفر یک نفر. یک عدد یک عدد: شاگردان یک یک از در بیرون می روند. تک تک : لاجرم گویی که یک یک ذره رادر درون پرده ای باری دگر. عطار.و به گاه خلوت و فرصت یک یک را عرضه می دارد تا نشان م...
-
یک یک
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹یکایک، یکبهیک› yekyek ۱. تکتک؛ یکییکی.۲. یکی پس از دیگری.
-
یَکْ یَکْ
لهجه و گویش گنابادی
yakyak در گویش گنابادی یعنی یکی یکی ، تَک تَک ، به نوبت رفتن
-
یک یک
واژهنامه آزاد
یَکْ یَکْ:(yakyak) در گویش گنابادی یعنی یکی یکی ، تَک تَک ، به نوبت رفتن
-
یک به یک
لغتنامه دهخدا
یک به یک . [ ی َ / ی ِ ب ِ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) یکان یکان . (برهان ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). یکایک . (ناظم الاطباء). یک یک . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). یکی یکی . به ترتیب . (یادداشت مؤلف ). یکی پس از دیگری . یکی بعد از دیگری : همه مهترا...
-
یک نه یک
لغتنامه دهخدا
یک نه یک . [ ی َ / ی ِ ن ُه ْ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) یک تسع. (ناظم الاطباء). یک نهم . نه یک . از نه جزء یک جزء.
-
یک بر یک
لغتنامه دهخدا
یک بر یک .[ ی َ / ی ِ ب َ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) یک به یک . متوالیاً.پی درپی . (ناظم الاطباء). یکایک . رجوع به یکایک شود.
-
یک به یک
فرهنگ فارسی عمید
(قید) yekbeyek یکایک؛ یکییکی؛ یکانیکان.
-
یک لاقبا،یک قبا
لهجه و گویش تهرانی
قبای بدون آستر ، بی بضاعت،فقیر