کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکپارچه سازی رزمگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
integration 2
یکپارچهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تبدیل یک یا چند مجموعه به محیطی یکپارچه
-
integrated
یکپارچهشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی مجموعهای که یکپارچهسازی شده باشد متـ . یکپارچه
-
en bloc
یکپارچهکَنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] جابهجا کردن گورها و دیگر آثار باستانی که در آن تمام بقایا و بسترۀ اطراف را یکپارچه برمیدارند و به آزمایشگاه یا موزه منتقل میکنند
-
unitary actor
کنشگر یکپارچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] کنشگر بینالمللی، معمولاً یک دولت، که در نظریۀ واقعگرایی ماهیتی یکپارچه دارد و فرایند تصمیمگیری در سیاست خارجی آن با وجود تغییر در اوضاع سیاسی و جابهجایی تصمیمگیران، پیوسته ثابت است
-
dumpy level, dumpy levelling instrument
ترازیاب یکپارچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] ترازیابی که دوربین آن بهطور ثابت به صفحۀ پایۀ دستگاه متصل است
-
solid propeller
پروانۀ یکپارچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پروانهای که توپی و تیغههای آن بهصورت یکپارچه ریخته و ساخته میشوند
-
body and frame, integral body and frame construction, unit construction, unitized construction, monocoque, unitary construction, body and frame construction, integral frame, frameless construction
بدنۀ یکپارچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] مجموعۀ یکپارچۀ شاسی و بدنه که سایر مجموعهها مانند موتور و سامانۀ تعلیق بر روی آن نصب میشود
-
unitary state, unitary government
حکومت یکپارچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] نوعی حکومت که در آن تنها دولت مرکزی اقتدار دارد
-
integral approach
رویکرد یکپارچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] دیدگاهی فراپارادایم (metaparadigm) برای بهرهگیری از گستردهترین سطح دانش ممکن برای خلق چارچوبی تعبیری و کمک به درک واقعیتهای بالقوۀ فرارو که از عقلانیت تحلیلی و بینش شهودی و الهام معنوی مدد میگیرد
-
دکل یکپارچه
دیکشنری فارسی به عربی
سارية
-
یکپارچه (سرتاپا)
دیکشنری فارسی به عربی
مِنْ (قمَِّ) الرّأس إلي أخْمَصِ القدم (أو القَدَمَين)
-
integrated solid waste management, integrated waste management
مدیریت یکپارچۀ پسماند جامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ترکیبی از روشهای گوناگون مدیریت پسماند جامد شامل کاهشدرمبدأ و بازچرخش و احتراق و دفن و پوسش
-
microwave integrated circuit
مدار یکپارچۀ ریزموج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مدار یکپارچهای که برای استفاده در گسترۀ بسامدهای ریزموج طراحی میشود
-
hyperboloid of one sheet
هذلولیوار یکپارچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] هذلولیواری مرکب از یک قطعه که صفحات موازی با یکی از صفحات مختصات را در مقاطعی به شکل بیضی و صفحات موازی با دو صفحۀ دیگر را در مقاطعی به شکل هذلولی قطع میکند
-
information integration, II
یکپارچهسازی اطلاعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] ایجاد پیوستگی میان اطلاعات منابع مختلف که از مفاهیم و زمینهها و صورتهای متفاوت تشکیل شده است متـ . همجوشانی اطلاعات information fusion