کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکه و بی کس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یکه و بی کس
فرهنگ گنجواژه
تنها.
-
واژههای مشابه
-
یکه ٔ باطل
لغتنامه دهخدا
یکه ٔ باطل . [ ی َک ْ ک َ / ک ِ / ی ِک ْ ک َ / ک ِ ی ِ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح میرزایان ، دفتر خبر باطلی که برای داشتن بر کاغذی بنویسند شاید روزی به کار آید. (آنندراج ) : خواهد که تو را یکه ٔ باطل نگذاردجانت که بود حبس به بیت الحزن تو....
-
یکه بید
لغتنامه دهخدا
یکه بید. [ ی ِک ْ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد با 198 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
یکه چین
لغتنامه دهخدا
یکه چین .[ ی َک ْ ک َ / ک ِ / ی ِک ْ ک َ / ک ِ ] (ن مف مرکب ) منتخب .دست چین . برگزیده . خیاره . گل چین . (یادداشت مؤلف ).- یکه چین کردن ؛ دست چین کردن . خیاره کردن . گل چین کردن . برگزیدن میوه گاه چیدن . (یادداشت مؤلف ).
-
یکه شناس
فرهنگ فارسی معین
(یِ یا یِ کِّ. ش ) (ص مر.) (عا.) آدم وفادار، کسی که وقتی چشمش تو روی کسی باز شد دیگر دست از او بر نمی دارد.
-
یکه تاز
دیکشنری فارسی به عربی
مستبد
-
یکه شدن
لهجه و گویش تهرانی
یک وری شدن
-
یکه تاز
لهجه و گویش تهرانی
یکه بزن،تک سوار
-
یکه خوردن
لهجه و گویش تهرانی
جاخوردن
-
یَکّه وُرچین
لهجه و گویش بختیاری
yakka vorčin 1. انتخاب اَحسن، یکهچین؛ 2. دانه دانه انتخاب کردن.
-
unit superdiagonal matrix
ماتریس زبرقطری یکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ماتریسی مربعی که همۀ درایههای غیرواقع بر زبرقطر آن یک است
-
unital homomorphism
همریختی یکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] یک همریختی از جبر یکهدار A به جبر یکهدار B بهطوریکه یکۀ A را به یکۀ B بنگارد
-
یکه زیاد گفتن
لغتنامه دهخدا
یکه زیاد گفتن . [ ی َک ْ ک َ / ک ِ / ی ِک ْ ک َ / ک ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) متلک گفتن . حرفهایی که موجب خشمگین شدن کسی است بر زبان راندن . (فرهنگ لغات عامیانه ).
-
unital algebra
جبر یکهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] جبری که عنصر یکه دارد