کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکسره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یکسره
/yeksare/
معنی
۱. بلیتی که برای یک مسیر رفت یا برگشت باشد؛ یکطرفه.
۲. (قید) کاملاً؛ بهطور کلی: ◻︎ یا دوستی صادق یا دشمنی ظاهر / یا یکسره پیوستن یا یکسره بیزاری (منوچهری: ۱۱۴).
۳. (قید) همه؛ همگی؛ سراسر: آن طرف خیابان را یکسره گلکاری کرده بودند.
۴. (قید) [عامیانه] بدون توقف؛ بیوقفه: یکسره حرف میزد.
〈 یکسره کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه، مجاز] کاری را سرانجام دادن و به آخر رساندن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
altogether, downright, consecutive, immediately, straight, outright
-
جستوجوی دقیق
-
یکسره
لغتنامه دهخدا
یکسره . [ ی َ / ی ِ س َ رَ / رِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) مجرد. تنها. منفرد و بدون همسر. (ناظم الاطباء). || تنها برای یک سر. برای رفتن تنها بی بازگشت . مقابل دوسره . (یادداشت مؤلف ). || کاملاً. بالمره . (یادداشت مؤلف ) : یا دوستی صادق یا دشمنی ظاهریا یک...
-
یکسره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی) [مجاز] yeksare ۱. بلیتی که برای یک مسیر رفت یا برگشت باشد؛ یکطرفه.۲. (قید) کاملاً؛ بهطور کلی: ◻︎ یا دوستی صادق یا دشمنی ظاهر / یا یکسره پیوستن یا یکسره بیزاری (منوچهری: ۱۱۴).۳. (قید) همه؛ همگی؛ سراسر: آن طرف خیابان را یکسره گلکاری کرده ...
-
یکسره
دیکشنری فارسی به عربی
بالضبط , بدون توقف , بشکل عام , عشوائي , کل
-
واژههای مشابه
-
run-through
تمرین یکسره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] تمرین بیوقفۀ یک صحنه از فیلم یا یک پرده یا کل نمایش
-
single trip
سفر یکسره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] سفر از مکانی به مکانی دیگر، بدون برگشت به مبدأ
-
clear cutting
برش یکسره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] برداشت همزمان تمامی درختان جنگلی در یک ناحیه برای جنگلکاری یا به منظورهای دیگر
-
یکسره (اجماعاً)
دیکشنری فارسی به عربی
بالإجماعِ
-
یکسره کردن
لهجه و گویش تهرانی
تمام کردن،تعیین تکلیف
-
strip clear cutting
برش یکسرۀ نواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] روشی که در آن تمامی درختان جنگلی، بهصورت نواری برداشت میشوند
-
alternate strip clear cutting
برش یکسرۀ نواری متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] روشی که در آن تمامی درختان جنگلی بهصورت نوارهای یکدرمیان برداشت میشوند
-
clear cutting system
شیوۀ برش یکسره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] روش برداشت همزمان تمامی درختان جنگلی در یک ناحیه برای جنگلکاری یا به منظورهای دیگر
-
واژههای همآوا
-
یک سره
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ ر ) (ق مر.) 1 - سراسر، از ابتدا تا انتها. 2 - به کلی ، تماماً.
-
یک سره
فرهنگ فارسی معین
کردن ( ~. کَ دَ) (مص م .) تمام کردن ، به اتمام رساندن .