کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکدستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یکدستی
معنی
( ~. دَ) (اِمص .) 1 - اتحاد، یگانگی . 2 - هماهنگی ، یک شکلی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
unity
-
جستوجوی دقیق
-
یکدستی
لغتنامه دهخدا
یکدستی . [ ی َ / ی ِ دَ] (ص نسبی ) منسوب به یکدست . مربوط به یکدست . || (ق مرکب ) با یک دست . به وسیله ٔ یک دست : سنگ بدان بزرگی را یکدستی برمی دارد. (از یادداشت مؤلف ).- یکدستی زدن به کسی ؛ سخنی گفتن که مخاطب گمان کند تو از کار او آگاهی در صورتی ک...
-
یکدستی
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (اِمص .) 1 - اتحاد، یگانگی . 2 - هماهنگی ، یک شکلی .
-
واژههای مشابه
-
یکدستی زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ. زَ دَ) (مص م .) (عا.) غافلگیر کردن ، گول زدن .
-
جستوجو در متن
-
اِز پُشت گرفتن
لهجه و گویش بختیاری
ez pošt gereftan یکدستى زدن، زیر زبان کسى را کشیدن.
-
burning block
قطعۀ حریق خواسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ناحیهای که شرایط یکدستی ازلحاظ توده و مواد قابلاشتعال داشته باشد و در آن حریق خواسته ایجاد شود
-
patch 4, repair unit
وصله 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] تکهای منسوج یا لاستیک که برای رفع عیب تایر و حفظ یکدستی سطح بر روی تایر یا تویی میچسبانند
-
mass society
جامعۀ تودهوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] جامعهای که در آن تنوع فرهنگی افراد و گروهها به سود یک فرهنگ غالب از میان برود یا بهشدت آسیب ببیند و نوعی یکدستی فرهنگها و ارزشها و تضعیف سازمانهای مدنی حاکم شود
-
precast concrete kerb
جدول بتنی پیشساخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] نوعی جدول بتنی که در کارخانه با استفاده از قالبهای مخصوص و با روش منگنۀ آبی یا ارتعاشی ساخته میشود و ازجمله مزیتهای آن نسبت به جدول سنگی سبکی و ارزانی و یکدستی آن است
-
نارو خوردن
لغتنامه دهخدا
نارو خوردن . [رَ / رُو خوَرْ / خُر دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، یکدستی خوردن . نارفاقتی دیدن . اغفال شدن . فریب خوردن .
-
bead filler, apex strip, apex 2
پُرکن طوقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوار لاستیکی با مقطع مثلثی در ناحیۀ طوقۀ تایر که سطح صاف و یکدستی در بالای طوقه و پاییندیوارۀ تایر به وجود میآورد؛ از نوع کشیده و بزرگ آن برای سفت کردن پاییندیواره استفاده میشود
-
مُّدْهِنُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
سهل انگاری کنندگان - بی اعتنایی کنندگان (جمع اسم فاعل از مصدر ادهان است ، و ادهان به معناي سهلانگاري است ، که البته در اصل به معناي روغن مالي به منظور نرم کردن چيزي بوده ، و به عنوان استعاره در سهلانگاري استعمال شده است ، و استفهام در آيه ی "أَفَبِهَ...
-
همواری
لغتنامه دهخدا
همواری . [ هََ م ْ ] (حامص ) برابری . تساوی . استواء.(یادداشت مؤلف ). || هموار بودن یا شدن . یکدستی . برابری سطح قسمتهای مختلف چیزی : اندر کشکاب لزوجتی است با نرمی و لغزانی و پیوستگی یعنی همواری قوام . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || مناسبت . با خواست کسی...
-
گوبه لن
لغتنامه دهخدا
گوبه لن . [ گ ُ ب ِ ل َ ] (اِخ ) کارخانه ٔ گوبه لنها کارخانه ٔ مشهوری است که گوبه لنها، نقاشان رمس در قرن پانزدهم م . ایجاد کردند و نام خود را به آن دادند. در سال 1601 م . هانری چهارم قالی بافانی در آنجا به کار گماشت . در سال 1667 م . لویی چهاردهم آن...