کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکجور افت درختان میوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
cankers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوطی ها، ماشرا، یکجور افت درختان میوه، نوعی شته یا کرم، برفک، فاسد شدن، فاسد کردن
-
canker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکنجه، ماشرا، یکجور افت درختان میوه، نوعی شته یا کرم، برفک، فاسد شدن، فاسد کردن
-
قرحة
دیکشنری عربی به فارسی
ماشرا , خوره , اکله , يکجور افت درختان ميوه , نوعي شته ياکرم , فاسدکردن , فاسدشدن , زخم , ريش , جراحت , جاي زخم , دلريش کننده , سخت , دشوار , مبرم , خشن , دردناک , ريشناک , قرحه , زخم معده , قرحه دار کردن يا شدن , ريش کردن
-
سال زده
فرهنگ فارسی معین
(زَ دِ یا دَ) (ص مف .) (عا.) 1 - آفت - دیده ، آسیب دیده (محصول ). 2 - درختان میوه ای که بار نداده باشند.
-
سفیدک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) sefidak از آفتهای قارچی که در گیاههای جالیزی مانند خیار و خربزه و طالبی و درختان میوهدار مانند هلو و انگور تولید میشود و خسارت بسیار وارد میسازد.
-
bloom 2, blossom
شکوفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] غنچۀ بازشده در درختان میوه
-
شته
فرهنگ فارسی معین
(شَ تَ یا تِ) (اِ.) حشره ای ریز که آفت درختان است .
-
به گُل نِشِسَّن
لهجه و گویش بختیاری
be gol nešessan به گُل نشستن، گل کردن درختان میوه.
-
زِدى
لهجه و گویش بختیاری
zedi صمغ تنه یا شاخه درختان میوه.
-
شته زده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) šatezade ویژگی درخت یا میوهای که دچار آفت شته شده باشد.
-
بلوط
دیکشنری عربی به فارسی
ميوه ء تيره ء درختان بلوط (مازو) , بلوط , چوب بلوط
-
چنار
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِ.) از درختان بی میوه ، دارای برگ های پهن و پنجه ای . یکی از درختان زیبا و پر دوام با تنه ای بسیار قطور. چنال ، صنار، ارس .
-
کرم دانه
لغتنامه دهخدا
کرم دانه . [ ک ِ ن َ /ن ِ ] (اِ مرکب ) کرمی است آفت «به » که میوه را سوراخ و از دانه های «به » تغذیه میکند. (یادداشت مؤلف ).
-
سرما زدن
لغتنامه دهخدا
سرما زدن . [ س َ زَ دَ ] (مص مرکب ) به عضوی یا میوه ای آفت رسیدن بسبب سرمای سخت . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
شپشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اشپشه، شپشک› (زیستشناسی) šepeše ۱. حشرۀ ریز به شکل ذرههای قهوهایرنگ که در شاخهها و ساقههای درختان وگیاهها بهوجود میآید و از آفتهای گیاهی است.۲. حشرهای که در برنج و گندم و آرد تولید میشود.