کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکجا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یکجا
/yekjā/
معنی
۱. همگی؛ تمامی.
۲. همهباهم.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
رویهمرفته، کلاً، مجموعاً، یککاسه
دیکشنری
bodily, wholesale, outright, quantity
-
جستوجوی دقیق
-
یکجا
واژگان مترادف و متضاد
رویهمرفته، کلاً، مجموعاً، یککاسه
-
یکجا
لغتنامه دهخدا
یکجا. [ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) یک بارگی . همگی . تماماً. (ناظم الاطباء).کل . کلاً. بالتمام . دربست . جملةً. جمعاً. همه را با هم : سودا چنان خوش است که یکجا کند کسی . (یادداشت مؤلف ): || با هم . همراه . (ناظم الاطباء). معاً. جمعاً. در صحبت یکدیگر. (یا...
-
یکجا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [مجاز] yekjā ۱. همگی؛ تمامی.۲. همهباهم.
-
یکجا
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة
-
واژههای مشابه
-
بطور یکجا
دیکشنری فارسی به عربی
بيع بالجملة
-
block booking
ثبت ذخیرۀ یکجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ثبت ذخیرۀ چند صندلی یا اتاق مهمانخانه و جز آن بهطور همزمان
-
cocollection
جمعآوری یکجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] جمعآوری همزمان زبالۀ خانگی و زبالههای تفکیکشده
-
واژههای همآوا
-
یک جا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ق .) 1 - با هم ، با یکدیگر. 2 - همگی ، به کلی .
-
یک جا
لهجه و گویش تهرانی
کلی، عمده
-
جستوجو در متن
-
یِى جا
لهجه و گویش بختیاری
yey-jâ یکجا، روى هم.
-
جُمْلَةً وَاحِدَةً
فرهنگ واژگان قرآن
یکباره - یکجا
-
coin hoard
دفینۀ سکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مجموعهای از سکهها که یکجا دفن شدهاند