کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکتا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یکتا
/yektā/
معنی
تنها؛ یگانه؛ بیهمتا؛ بیمانند؛ بینظیر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تنها، فرد، مفرد، منفرد، واحد، وحید، یگانه
۲. بیمانند، بینظیر، بیهمال، بیهمتا
۳. یکدانه، یکعدد
دیکشنری
alone, incomparable, one, only, singular, unique
-
جستوجوی دقیق
-
یکتا
فرهنگ نامها
(تلفظ: yektā) یگانه ، بینظیر ، تنها ؛ (در قدیم) تنها ، فرد ، منفرد ؛ (در قدیم) (به مجاز) جدا ، بینیاز ، فارغ ؛ مستقیم ، راست ؛ مخلص ، صمیمی ؛ یک رنگ ، بیریا ؛ (در قدیم) به تنهایی ؛ ساز زهی که فقط یک سیم یا وتر بر آن بسته باشند .
-
یکتا
واژگان مترادف و متضاد
۱. تنها، فرد، مفرد، منفرد، واحد، وحید، یگانه ۲. بیمانند، بینظیر، بیهمال، بیهمتا ۳. یکدانه، یکعدد
-
یکتا
لغتنامه دهخدا
یکتا. [ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) به معنی یک عدد باشد. (برهان ) (آنندراج ). یک عدد. یک تاه . (ناظم الاطباء). یک لنگه . یک عدد. یک دانه . یکی .- بر یکتا زدن ؛ با رودی تنها زدن . با سازی تنها زدن : آنچه نتوانند زد آن دیگران بر هفت رودآن نوا از دست چپ آن ...
-
یکتا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) 1 - تنها. 2 - بی نظیر، بی مانند.
-
یکتا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) yektā تنها؛ یگانه؛ بیهمتا؛ بیمانند؛ بینظیر.
-
یکتا
دیکشنری فارسی به عربی
فريد , لوحده
-
واژههای مشابه
-
unique DNA, unique sequence DNA
دِنای یکتا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] توالیای از دِنا که تنها یک و بهندرت تعداد اندکی نسخه از آن در ژنگان تکلاد وجود دارد متـ . دِنای تکنسخه single-copy DNA
-
unique factorization domain, UFD
دامنۀ تجزیۀ یکتا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دامنۀ صحیحی که در آن هر عضو ناصفر و نایکه نمایش یکتایی بهصورت حاصلضرب تعدادی متناهی عضو تحویلناپذیر، قطعنظر از ترتیب عوامل ضرب، داشته باشد
-
جستوجو در متن
-
محاد
فرهنگ نامها
یکتا
-
بی تا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bitā یکتا؛ بیمانند.
-
وحدانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: وحدانیّ] [قدیمی] vahdāni[y] تنها؛ یکتا.
-
محاد
واژهنامه آزاد
یکتا
-
احد
فرهنگ واژههای سره
یکتا، یگانه