کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکباره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یکباره
معنی
( ~. رِ) (ق .) 1 - یک دفعه ، یکبار. 2 - ناگهان . 3 - به کلی ، تمامی ، همه .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
together
-
جستوجوی دقیق
-
یکباره
فرهنگ فارسی معین
( ~. رِ) (ق .) 1 - یک دفعه ، یکبار. 2 - ناگهان . 3 - به کلی ، تمامی ، همه .
-
واژههای مشابه
-
bolus feeding
غذادهی یکباره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] یکی از روشهای غذادهی که در آن حجم زیادی از فرمول آسانگوار در مدتزمانی کوتاه به بیمار داده میشود
-
یکباره فرو ریختن
دیکشنری فارسی به عربی
رکود
-
یکباره پایین امدن یا افتادن
دیکشنری فارسی به عربی
رکود
-
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند
دیکشنری فارسی به عربی
ذرية
-
واژههای همآوا
-
یک باره
لغتنامه دهخدا
یک باره . [ ی َ / ی ِ رَ / رِ ] (ق مرکب ) منسوب به یک بار. (ناظم الاطباء). یک دفعه . (یادداشت مؤلف ). یک بار : به جولان و خرامیدن درآمد باد نوروزی تو نیز ای سرو روحانی بکن یک باره جولانی . سعدی .- کار یک باره ؛ کاری که یک بار بیشتر نکنند. (ناظم الا...
-
یک باره
فرهنگ فارسی عمید
(قید) yekbāre ۱. ناگهان.۲. یکسره.
-
یک باره
واژهنامه آزاد
ناگهن
-
جستوجو در متن
-
اتفاقا
فرهنگ واژههای سره
یکباره
-
یه بارکی
لهجه و گویش تهرانی
یکباره
-
slumping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تند و تیز، یکباره فرو ریختن، سقوط کردن، یکباره پایین امدن یا افتادن
-
slumped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقوط کرد، یکباره فرو ریختن، سقوط کردن، یکباره پایین امدن یا افتادن