کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکایک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یکایک
/yekāyek/
معنی
یکیک؛ یکییکی؛ یکبهیک؛ یکی پس از دیگری.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
یکایک
لغتنامه دهخدا
یکایک . [ ی َ ی َ / ی ِ ی ِ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) یک یک . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (برهان ). یکان یکان . (آنندراج ) (برهان ). فردفرد. فرداً فرد. جداجدا. یک به یک . این کلمه اکنون اسم جمع و به منزله ٔ جمع گفته می شود ولی سابقاً مثل مفرد تلقی می شده و...
-
یکایک
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.) (ق .) یک یک ، یکی پس از دیگری .
-
یکایک
فرهنگ فارسی عمید
(قید) yekāyek یکیک؛ یکییکی؛ یکبهیک؛ یکی پس از دیگری.
-
واژههای مشابه
-
یکایک شمردن
دیکشنری فارسی به عربی
عدد
-
جستوجو در متن
-
یکان یکان
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] yekānyekān یکایک؛ یکیک.
-
یگان یگان
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] yegānyegān یکیک؛ یکایک؛ یکبهیک.
-
عدد
دیکشنری عربی به فارسی
يکايک شمردن
-
enumerations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمارش، سرشماری، یکایک شماری
-
یک به یک
فرهنگ فارسی عمید
(قید) yekbeyek یکایک؛ یکییکی؛ یکانیکان.
-
enumeration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمارش، سرشماری، یکایک شماری
-
یک بر یک
لغتنامه دهخدا
یک بر یک .[ ی َ / ی ِ ب َ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) یک به یک . متوالیاً.پی درپی . (ناظم الاطباء). یکایک . رجوع به یکایک شود.
-
recitatives
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریاضیات، از بر خوانی، از بر خواندن، یکایک شمردنی
-
فردافرد
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] fardanfard ۱. بهصورت فردفرد.۲. (صفت) یکبهیک؛ یکایک.